سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تمام مطالبى که در این وبلاگ قرار میگیرد بر اساس قرآن واحادیث معتبر مورد قبول شیعه و سنى میباشد.برخی افراد نادان میگویندچرا امری که که در هزارو چهارصد سال قبل رخ داده و طرح آن موجب کدورت واختلاف میشود را مطرح میکنید؟؟؟
در جواب میگوییم که اولا اگر دعوا بر سر ارث بوده است، پس در هر زمانی به وسیله ی ورثه قابل طرح است ولو اینکه هزار سال ازشروع اختلاف گذشته باشد. ثانیا روشن شدن این مطلب باعث تشخیص راه حق ازراه باطل میشود اگر برای همه ما روشن شودکه حق با علی است آنگاه اتحاد واقعی بین مسلمانان عالم برقرار میشود و همگی شیعه میشوند ودر نتیجه خداشناسی ، پیامبرشناسی، نحوه انجام عبادت،همه و همه تفاوت میکند. پس میبینید که اگر همین دعوا به نتیجه برسد تبعات بسیار وسیع ودامنه داری را به دنبال دارد؛لذا طرح این مباحث تا زمانی که حتی یک غیر شیعی روی زمین وجود دارد، جا دارد.

از: یک دوستد  دوشنبه 87/12/12  ساعت 12:26 عصر  

صراط مستقیم غیر از صراط ابوبکر و عمر است(قسمت اول)

در ایامی هستیم که خلیفه ی اول و دوم اهل سنت(لعنت الله علیه) به حضرت زهرای مرضیه(س) جسارت نمودند وآن حضرت(س) را مورد آزار قرار دادند و فدک را غصب کردند در این زمینه مناظره ای را آماده کرده ام تا حقایق آشکارتر از قبل گردد!!

سنی:من نمیتوانم باور کنم که خلیفه عمدا فدک را غصب نموده باشد و حال آنکه تمام بیت المال در تصرف او بود و نیازی به فدک نداشت.

شیعه:آری احتیاجی نداشت،اما میخواست دست علی وزهرا از مال دنیا خالی باشد تا هیچ زمینه ای برای اقبال مردم به آنان نباشد.ابوبکر حق مسلم وقرآنی اهل بیت را نیز به همین جهت از آنها غصب کرد و به این بهانه که خمس مبلغ هنگفتی میشود و نمیتوان همه آن رابه ذوی القربی اختصاص داد آنها را از حق شرعی شان منع کرد.

سنی:آیا شما حق رای و نظر را برای مجتهد جایز نمیدانید؟خلیفه ابوبکر وعمر اجتهادا چنین کاری را انجام داده اند و لذا اشکالی بر آنان وارد نیست.

شیعه:اجتهاد در مقابل نص عقلا جایز نیست.معنای اجتهاد،کوشش به منظور استخراج نظر خداوند متعال به وضوح روشن میشود؛دیگر جایی برای اجتهاد باقی نمی ماند.هیچ فردی حق ندارد روی حرف خدا، حرفی بزند.جالب این است که خداوند متعال علی(ع) را به عنوان شاهد بر رسالت پیامبر پذیرفته است؛ اما ابوبکر ایشان را به عنوان شاهد نمی پذیرد!!

سنی:منظورتان از اینکه خداوند متعال شهادت علی را پذیرفته است چیست؟

شیعه:بر اساس مفاد آیه ی 17 سوره مبارکه هود خداوند علی (ع) را شاهد و گواه پیامبر معرفی نموده است.

سنی: تاجایی که من در خاطرم هست،مراد از شاهد در این ایه، قرآن است نه علی (ع).

شیعه:مفسرین اهل سنت با استناد به حدود سی حدیث مراد از شاهد را علی (ع) میدانند. خطیب خوارزمی مینویسد:«از ابن عباس پرسیده شد: مراد از شاهد در این آیه چیست؟ گفت: مراد خداوند، علی است که برای پیامبر شهادت داد»1*. آیا شهادت چنین کسی را رد کردن و به او توهین نمودن مورد رضایت خداوند متعال بوده است؟ این دیگر چه اجتهادی است که تا این حد مغایر با اصول اولیه ی دین مبین اسلام است؟! چرا باید چنین کسی را مورد ازار قرار دهند تا حدی که در خطبه ی شقشقیه بفرماید:«کسی که علی را اذیت کند مرا اذیت کرده است». بیایید و آن زمانی را در نظر بیاورید که شهادت علی وداد خواهی فاطمه رد شد و به آن دو فحش و ناسزا داده شد. حقوق حضرت زهرا(س) که پاره تن رسول خدا بود علنا و آشکارا در روز روشن به یغما رفت و زیر بنای ظلم وستم به آل پیامبر استوار شد. آیا وجدان به شما چه میگوید؟

سنی: البه فاطمه(س) در اوایل غضبناک شد؛ لیکن بعدا بین ایشان و خلیفه اصلاح شد و با توجه به اینکه متوجه حقانیت اعمال خلیفه شد؛در نهایت امر از خلیفه راضی شد.

شیعه:چنین نیست که میگویید. بخاری و مسلم نقل میکنند که:« فاطمه در حال خشم ابوبکر را ترک نمود و بر او غضبناک ماند و با او حرف نزد تا وفات نمود.سپس علی بر بدن وی نماز گذارد و او را شبانه دفن نمود و ابوبکر را برای دفن و کفن ونماز دعوت نکرد».

همچنین نقل شده است:« فاطمه در بستر بیماری به ابوبکر و عمر فرمود:خداوند و ملائکه را شاهد میگیرم که شما دو نفر مرا به خشم آوردید و رضایت مرا فراهم نکردید اگر پیامبر را ملاقات کنم به او از شما شکایت خواهم نمود»2*.

این احادیث را در کنار حدیث« فاطمه پاره ی تن من و میوه دل من و نور چشم من است. او روح بین دو پهلوی من است. هر که فاطمه را بیازارد مرا آزرده است و هر که مرا ازار دهد خدا را اذیت نموده است و کسی که فاطمه را به غضب آورد مرا به غضب آورده است»3* قرار دهید ونتیجه گیری کنید

سنی:این اخبار صحیح است ولیکن در خصوص علی است که چون قصد ازدواج با ابوجهل را داشت، رسول خدا(ص) بر او غضب کرد و فرمود: هر که فاطمه را ازار دهد مرا ازار داده است.

شیعه: زیبا نیست که انسان هر حرفی را از هر کسی بپذیرد مگر اینکه ابتدا در مورد سوابق آن فرد تحقیق وبرسی کند. این گونه اتهامات به کسی که آیه تطهیر در شأن اوست و ایه مباهله در مدح اوست و باب مدینه علم است نمیچسبد. کسی که تاریخ زندگی علی(ع) را بداند و اهل اندیشه باشد میتواند بفهمد که این احادیث تماما ساختگی و از جعلیات بنی امیه است. اخباری که در مذمت آزار دهندگان فاطمه(س) است؛ منحصر به این خبر نیست . از رسول اکرم(ص) نقل شده است:« مغضوب فاطمه مغضوب من است و مغضوب من مغضوب پروردگار متعال است. وای بر آن کس که در حق شوهرش، ظلم کند و وای برکسی که بر ذریه و شیعیان آنان ظلم روا دارد»4*. اگر این حدیث را در کنار حدیثی که قبلا عرض کردم مبنی بر اینکه ابوبکر و عمر مغضوب فاطمه گردیدند،بگذارید؛ نتیجه میشود که ابوبکر وعمر مغضوب پروردگار بودند و باز مجددا این نتیجه را در کنار آیه شریفه( اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم) در نظر بگیرید خواهید یافت که صراط مستقیم غیر صراط مغضوبین است و لذا صراط مستقیم غیر از صراط ابوبکر و عمر است؛ چرا که این دو جزء مغضوبین بوده اند.

ادامه دارد...

پینوشت:

1*: مناقب‍،خوارزمی ص 278 ح 267 فصل17

2*:الامامه و السیاسه؛ابن قتیبه1/20

3*:مسند‍،احمدبن حنبل4/322-328 حدیث مسور

4*:مقتل الحسین،خوارزمی ص100 ح23 جزء1 فصل5



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    از: یک دوستد  شنبه 87/12/3  ساعت 8:44 عصر  

    مناظره2(قسمت دوم)

    در اینجا به ادامه مناظره میپردازیم:

    سنی:اینکه میگویید امامت از اصول دین است احتمالا اشتباه باشد؛زیرا بزرگان،امامت را از فروع دین شمرده اند.

    شیعه:من اشتباه نمیکنم!اگر امامت از فروع دین بود رسول اکرم(ص)در اهمیت آن نمیفرمود:«اگر کسی بمیرد وامام زمان خودش را نشناخته باشد به مرگ جاهلیت مرده است»1* از همین حدیث معلوم میشود که امامت از اصول دین است.این مطلب را هم بسیاری از علمای خودتان هم قبول دارند.امام باید دارای تمام اخلاق حسنه باشد و از مردم زمان خودش اعلم،افضل،اشجع و ازهد باشد. چنین امامی باید از طرف خدا و رسول منصوب شود وچنین امامی مقامش بالاترین مقام روحانی و حتی بالاتر از مقام انبیاء عظام می باشد.

    سنی:جالب است!!از یک طرف شما از غلوکنندگان بدگویی میکنید واز سوی دیگر امام را از انبیاء هم بالاتر میبرید؛این حرف بی اساس است و ما آن را نمیپذیریم.

    شیعه:هنوز دلیل من را نشنیده اید،حرف مرا بی اساس میشمرید؟!برای شما از قرآن دلیل می آورم.در آیه124سوره بقره آمده است:(به یاد آور هنگامی را که خداوند ابراهیم را به اموری امتحان فرمود و او همه را اتمام کرد خداوند به او فرمود من تو را برای مردم امام قرار دادم.گفت این امامت را به فرزندان من نیز عطا خواهی کرد؟فرمود:عهد من که امامت است،به مردم ستمکار نخواهد رسید.)این آیه ثابت میکند که امامت بالاتر از نبوت است؛زیرا پس از اینکه حضرت ابراهیم از امتحانات الهی سربلند بیرون آمد،از ناحیه پروردگار از مقام نبوت به مقام بالاتری که امامت است ارتقای درجه یافت.

    سنی:پس باید مقام علی(ع) از مقام پیامبر خاتم(ص)هم بالاتر باشد.آیا این غلو نیست؟

    شیعه:میدانید که بین نبوت خاصه و نبوت عامه تفاوتهای زیادی است. امامت از لحاظ رتبه پایین تر از نبوت خاصه یعنی مقام نبی مکرم اسلام(ص)و بالاتر از مقام نبوت عامه است؛زیرا علی(ع) واجد مقام نبوت بوده و اتحاد نفسانی با خاتم الانبیاء داشته است،لذا واجد مقام امامت شده و بر انبیاء گذشته فضیلت دارد.

    سنی:شما دائما مطالب را مشکلتر میکنید. هنوز مشکل اول حل نشده اشکال دیگری مطرح میشود.

    شیعه:چه مشکلی؟

    سنی:در صحبتهایتان مشکلاتی وجود دارد که گمان نمیکنم بتوانید آنها را درست کنید.شما الآن فرمودید که علی (ع) دارای مقام نبوت بوده و اتحاد نفسانی با رسول الله داشته است و از تمام انبیاء بالاتر است.

    شیعه:تمام این مشکلاتی که به نظر شما لاینحل است با یک حدیث جواب داده میشود.حدیث بسیار معتبر منزلت از قول رسول خدا(ص) خطاب به علی(ع)صادر شده است که:ای علی آیا راضی نیستی که مقام و منزلت تو نسبت به من همچون مقام هارون نسبت به موسی باشد.2*

    سنی: اولا صحت این حدیث نا معلوم است؛ثانیا اگر هم درست باشد خبر واحد است لذا خوب است شما هم به آن اعتنا نکنید.

    شیعه:خیلی عذر میخوام!! مجبورم که بگویم یا شما کم مطالعه هستید و یا عمدا نمیخواهید زیر بار حرف حساب بروید. به چه دلیل میگویید این حدیث سند صحیح ندارد و یا خبر واحد است در حالی که هم بخاری و هم مسلم و هم بسیاری از علمای خودتان این حدیث را در کتب خود آورده اند؛حتی برخی از آنان همین حدیث را از زبان خلیفه دوم نیز نقل کرده اند.

    ادامه دارد...

     

    پینوشت:

    1*:الجمع بین الصحیحین،حمیدی،2/296،ح1498؛و تفتازانی در العقاد النفسیه ص110

    2*:صحیح بخاری،6/309،ح857،کتاب المغازی؛ومسلم در صحیح4/1870-1871ح30-32 باب فضائل علی



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    از: یک دوستد  یکشنبه 87/11/20  ساعت 1:56 عصر  

    مناظره2

    در نگاه شیعه امامت اختصاص به عترت پاک رسول الله (ص) دارد؛ولی از نظر اهل سنت امامت فقط مربوط به مجتهدینی است که با استنباط خود احکام دین را مشخص میکنند؛لذا میبینیم که در کتبهای فقهی ایشان اختلافات بسیاری مشاهده میشود. نکته جالب توجه آن است که اهل سنت اجتهاد را مختص به چهار نفر میدانند وحال آنکه در میان آنان،دانشمندانی که به مراتب از این چهار نفر اعلم بوده اند وجود داشته ودارد.

    مناظره ای که در اینجا صورت میگیرد مشخص میکند که اهل سنت چرا اجتهاد را به همین چهار نفر محدود کرده اند؟ در حالی که از پیامبر هیچ دستوری برای پیروی این چهار نفر نرسیده و اینها هم مثل بقیه علما هستند.

    شیعه:چرا اهل سنت تبعیت از این چهار نفر را واجب میدانند؟

    سنی:ائمه ی ما،علاوه بر علم اجتهاد دارای تقوا و عدالت و زهد بوده اند؛لذا پیروی از آنها بر ما واجب است.

    شیعه:مگر به عقیده شما دیگر علمایتان فاقد تقوا وعدالت بوده اند؟مگر کدامیک از این چهار امام،رسول خدا(ص) را درک کرده اند و یا دستوری از جانب رسول خدا(ص) در پیروی از آْنان آمده است؟ به چه دلیل مسلمانان را به تقلید کورکورانه از این چهار نفر مجبور میکنید؟

    سنی:به هماهن دلیل که شما مردم را به پیروی از امامانتان مجبور میکنید!

    شیعه:احسنت!!اجبار به پیروی از ائمه اهل بیت طبق نظر ما نبوده است بلکه طبق دستور صریح نبی مکرم بوده است. رئیس شیعه امام علی(ع) در دامن رسول اکرم(ص)پرورش یافت مکررا رسول گرامی به امیر المومنین میفرمود:«اطاعت تو اطاعت من است و مخالفت با تو مخالفت با من است»1*. همچنین میفرمود:«برقرآن و عترت من تقدم نجویید و از خدمت آنها سر بر نتابید تا هلاک نشوید»2*.باز میگردیم به گفته شما که گفتید امامان شما دارای علم و تقوی و عدالت هستن. اگر چنین است که شما میفرمایید؛پس چرا بعضی از آنها برخی دیگر را تکفیر مینمودند؟؟!

    سنی:چرا به هر چه زبانتان می اید را میگویید؟؟!! این حرف شما واقعیت نداره؛هر حرفی که پشت سر امامان ما زده شده است از سوی شیعیان بوده است.

    شیعه:معلوم میشود که کتابهای خودتان را نخوانده اید. همه میدانند که شافعی شیعه نیست؛با این حال میگوید:«در اسلام کسی شومتر از ابو حنیفه متولد نشده است»3* ؛غزالی که از بزرگان شماست مینویسد:«ابوحنیفه شریعت را واژگون نمود وهریک از قوانین شرع را با اصلی مقرون کرد که در نتیجه آن،شرع انور ویران شد.هرکه این عمل را عمدا انجام دهد کافر است واگر بدون تعمد مرتکب عمل ابوحنیفه گردد فاسق است»4*.انشاءالله تا کنون یافته اید که من حرفی بدون مدرک نمیزنم!من واقعیت را میگویم.واقعیت آن است که امامان شما با هم اختلاف دارند ولی امامان ما هیچ اختلافی بایکدیگر ندارند.این نکته ی دقیق میتواند به خوبی حق را برای افراد زیرک آشکار کند.این است اجمالی از عقیده ی ما در مورد امامت که اصلی از اصول دین است.

    ادامه دارد ... .

     

    پینوشت:

    1*:المستدرک علی الصحیحین،حاکم نیشابوری،3/131،ح4617

    2*:صواعق المحرقه،ابن حجرمکی،ص228-229،خاتمه

    3*:تاریخ بغداد،خطیب بغدادی،13/419،ح22،ترجمه شماره7297،وبخاری در تاریخ الاوسط ح 1196

    4*:المنخول،غزالی،ص613،کتاب الفتوی،باب2،فصل8،مسلک3



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    از: یک دوستد  شنبه 87/11/12  ساعت 6:9 عصر  

    مناظره1

    سنی:از شما شیعیان در عجبم!بر طبق کدام ملاک شرعی به خلیفه ی مسلمین یزیدبن معاویه اهانت میکنید؟این کار شما توهین به تمام مسلمین وخلفای قبل از ایشان است که وی را به خلافت منصوب نمودند.آیا انجام یک گناه صغیر که قتل حضرت حسین بوده است و البته بعدا هم توبه کرده است به شما شیعیان این جرات را داده که به ایشان اهانت کنید؟

    شیعه:آیا به نظر شما قتل فرزند رسول خدا وهفتاد نفر از یاران آن حضرت یک گناه صغیره است؟آیا به اسارت در اوردن دختران پیامبرتان فقط یک گناه کوچک و ناچیز است؟؟!!علاوه بر این نشانه ها مگر شما اشعار کفر آمیز او را نخوانده اید؟؟!!

    سنی:دلایل کفر یزید را بیان کنید؟

    شیعه:یزید پلید در بسیاری از اشعارش منکرخدا وحشرونشر شده است.این جرثومه ی بی دینی در مجلس جشنی که برای شهادت حضرت امام حسین(ع)برپاکرده بود؛اشعاری را میخواند که در آن منکر نبوت پیامبر عظیم ااشأن اسلام شده است.او در دومین سال حکومت خود به مدینه حمله کرد وقتل عام وسیعی به راه انداخت و در سومین سال حکومتش کعبه را به منجنیق بست!

    سنی:اینا که گفتید‍‍،فقط میتواند فسق یزید را ثابت کند نه کفر اورا!

    شیعه:آیا انکار مبدأ ومعاد کفر نیست؟آیا قتل سید جوانان اهل بهشت ظلم آشکاری نیست؟آیا میدانید که خداوند متعال در قرآن،ظالمین را لعن فرموده است؟در صحیح بخاری وصحیح مسلم از روسل اکرم (ص) روایت شده است که:«کسی که اهل مدینه را از روی ظلم وستم بترساند ملعون خدا ولائکه و مردم است».1*

     

    پینوشت:

    1*:صحیح بخاری،3/53-54،ح129،کتاب فضائل المدینه



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    از: یک دوستد  سه شنبه 87/11/8  ساعت 6:1 عصر  

    سیلی موسی(ع) در گوش ملک الموت

    در این پست یکی دیگر از خرافاتی که اهل سنت به آن اعتقاد دارند را بیان میکنیم و یکی از ادعاهایی که اهل سنت به شرک ورزیدن شیعیان نسبت به خداوند تبارک وتعالی دارند را بیان و رد میکنیم.

    در صحیح مسلم نقل شده است که:«در هنگام قبضِ روح موسی(ع)،آن حضرت یک سیلی محکم به گوش ملک الموت نواخت به گونه ای که چشم او کور شد! از آن زمان به بعد ملک الموت مخفیانه برای قبض روح افراد می آید تا دیگر سیلی نخورد!».1*

    ما از اهل سنت در عجبیم که چگونه با وجود این خرافات در کتابهایشان باز هم این کتب را صحیح ترین کتب بعد از قرآن میدانند!!!!

     ادعای اهل سنت و رد ادعای آنها:

    ادعا:در کتب ادعیه شیعیان مکررا از غیر خدا طلب حاجت میشود و این یک نوع شرک واضح وآشکار است!!!سوال شد شرک چیست از نظر اهل سنت؟گفتند:کسی که خدای یکتا را قبول دارد،در صورتی که از غیر خدا حاجت بخواهد مشرک است.نذر برای غیر خدا شرک است. بسیاری از شما برای امامان و امامزاده ها نذر میکنید.آیا شرک جز این است؟

    جواب:در کتب فقهی ما  برای انعقاد نذر،دو شرط اساسی بیان شده است که اگر یکی از این دوشرط نباشد،نذر باطل است. شرط اول آن است که نیت نذر برای خدا باشد وشرط دوم آن است که بایستی صیغه نذر خوانده شود و تا نام خدا در صیغه برده نشود نذر محقق نمیشود.مثلا نذر میکند اگر حاجتش برآورده شد گوسفندی را برای خدا در امام زاده یا حرم امام قربانی کند.

    اگر حاجت خواستن از خدا شرک است که همه ی عالم وآدم مشرک هستند!آیا انبیاء از مردم کمک نمیگرفتند؟آیا حضرت سلیمان برای آوردن تخت بلقیس از مخلوق کمک نخواست؟آیا شما برای رفع حوائج روزمره از مردم کمک نمیگیرید؟وقتی ما میگوییم یاعلی ادرکنی؛در حقیقت از ایشان درخواست کمک میکنیم وبه وسیله ی ایشان به خدا توجه میکنیم.

    حاجت خواهی از ذات باریتعالی نیز مورد توجه ما هست ولی اینکه چرا ما دنبال وسیله هستیم مربوط میشود به دستوری که خداوند متعال در آیه35 سوره مائده به ما مومنین داده است و فرموده است:(وابتغوا الیه الوسیله)

    ما طبق دستور نبی مکرم اسلام(ص) خاندان آن حضرت را وسیله تقرب  خودبه سوی الله میدانیم.

    از ابن الحدید نقل شده است که حضرت زهرا(س)فرمود:«حمد میکنم خدایی را که از پرتوی نور عظمتش اهل آسمان وزمین بندگی میکنند وذات اقدس او هدف تمامی وسائل میباشد؛ومائیم وسایل در میان خلق»2*و از قول رسول اکرم آمده است که:«اگر به عترت من متمسک شوید هرگز گراه نخواهید شد»3*

     

    پینوشت:

    1*:صحیح مسلم،4/1843 ح 158 کتاب الفضائل

    2*:شرح نهج البلاغه،ابن ابی الحدید،16/211نامه45

    3*:صحیح مسلم،4/1873ح 36 کتاب فضائل الصحابه،وابی داود در سنن2/185،ح1905



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    از: یک دوستد  یکشنبه 87/11/6  ساعت 6:43 عصر  

    ساق پای خدا

    در خرافات موجود در کتب اهل سنت  به قسمت شناسایی خدا از روی ساق پای خداوند میرسیم!!!!(خدایا توبه)
    در صحیح بخاری حدیثی از طریق ابوهریره به رسول اکرم نسبت داده شده است که:«در روز قیامت،خدا به صورت خاصی ظاهر میشود که آدمیان میتوانند اورا ببینند.سپس میفرماید:من پروردگار شما هستم.مومنان عرض میکنند:پناه به خدا میبریم که تو خدای ما باشی!!! ما گروهی نیستیم که غیر از خدای یکتا را عبادت کرده باشیم؛خدا در جواب آنها میگوید:آیا بین شما و خداندتان نشانه ای هست که به وسیله آن اورا بشناسید؟میگویند آری؛پس خدا ساق پای خود را برهنه کرده و به آنان نشان میدهد در این هنگام مومنین سر خود را بالا میکنند و خدا را به همان شکلی که قبلا دیده بودند میبینند و اقرار میکنند که تو خدای مایی!!!»1*

    تمامی این مطالب خلاف نص قرآن است؛خداوند متعال در آیه 143 سوره اعراف روئیت خود را با صراحت نفی کرده است!

    یکی از اهل سنت جواب داده که علی کرم الله وجهه فرموده است:«خداوندی را که نمیبینم بندگی نمیکنم»پس معلوم میشود که خداوند را میتوان دید.

    وما در جوابش میگیم که خوبه وقتی یه چیزی رو میخونی یا، یاد میگیری همش رو بخون و یاد بگیر!

    از امام صادق(ع) نقل شده است که:«یک عالم یهودی به علی(ع)عرض کرد آیا تو در هنگام عبادت خدایت را میبینی؟حضرت فرمود خدایی را که نمیبینم عبادت نمیکنم؛عرض کرد چگونه اون را میبینی؟فرمود:ذات باری را با چشم سر نمیبینم بلکه با چشم دل میبینم».2*

    علاوه بر این علمای اهل سنت در کتاب الکشاف،زمخشری،2/147-149 نقل کرده اند که دیدن خدا محال عقلی است و چنین عقیده ای کفر محض است.

    خرافاتی که اهل سنت به آنها اعتقاد دارند متاسفانه یکی دوتا نیست،انشاءالله که اسباب هدایتشان فراهم شود و این خرافاتی که بعضی هاشون متاسفانه به رسول عظیم الشأن اسلام نسبت داده شده است از بین برود و بیش از این باعث گمراهی یک عده مردم ساده نشود تا به راه حق هدایت و راهنمایی بشوند.انشاءالله

     

    پینوشت:

    1*:صحیح بخاری،7/502 ح 1434 کتاب الرقاق و مسلم در صحیح 1/163ح296-298 کتاب الایمان

    2*:توحید صدوق،ص109،ح6باب ما جاء فی الرؤیه

     



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    از: یک دوستد  شنبه 87/11/5  ساعت 5:23 عصر  

    مناظره

    یکی از علمای اهل سنت میگفت:شما با اینکه میگویید ما در باره امامان خود غلو نمیکنیم ولی هر باری که نام امامتان را میبرید عوض آنکه بگویید:رضی الله عنهم(خدا از او راضی باد) میگین: صلوات الله علیهم؛ و این بر خلاف نص صریح قرآن است که میفرمایید: ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین آمنوا صلوا علیه وسلموا تسلیما.1*

    عالم شیعه:اولا در این ایه سلام وصلوات بر دیگران منع نشده است؛ثانیا در جای دیگر داریم(سلام علی آل یاسین)2*که یاسین نام خاتم الانبیاء(ص)و آل یاسین؛ال پیامبر هستند.

    عالم سنی: شما میخواهید با سحر بیان حرفتان را ثابت کنید، چه کسی این آیه  را به این صورت تفسیر کرده است؟

    عالم شیعه:خواهشمندم اینقدر قاطع صحبت نکنید تا پس از شنیدن جواب خجل نشوید.ابن حجر به نقل از فخر راضی که همه شما او را قبول دارید میگوید:«اهل بیت پیامبر در پنج چیز با هم مشترک هستند،اول در سلام،زیرا در قرآن همانگونه که بر پیامبر اسلام سلام فرستاده شده است بر ال او نیز فرستاده شده است؛دوم در صلوات برپیامبر در تشهد نماز؛سوم در طهارت به دلیل آیه تطهیر؛چهارم در تحریم صدقه و پنجم در وجوب محبت پیامبر».3* علاوه بر این حدیثی از رسول اکرم(ص)وارد شده است که میفرماید:«صلوات بریده و نا تمام بر من نفرستید.عرض شد صلوات ناتمام چیست؟فرمود:اینکه بگویید:اللهم صل علی محمد وسپس ال محمد را نگویید».4*پس تصدیق کنید که صلوات بر آل پیامبر نه تنها بدعت نیست بلکه عبادت است.

     

    پینوشت:

    1*:خداوند وفرشتگانش بر روان پاک پیامبر درود میفرستند شما هم ای اهل ایمان بر او درود بفرستید؛آیه56سوره احزاب
    2*:آیه130صوره صافات

    3*:صواعق المحرقه،ص149باب11فصل1،آیه3

    4*:صواعق المحرقه ، ابن حجرمکی ‍،ص146باب11فصل1،آیه2



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()
       1   2      >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    صراط مستقیم غیر از صراط ابوبکر و عمر است(قسمت اول)
    مناظره2(قسمت دوم)
    مناظره2
    مناظره1
    سیلی موسی(ع) در گوش ملک الموت
    ساق پای خدا
    مناظره
    [عناوین آرشیوشده]

    فهرست


    5473 :کل بازدید
    5 :بازدید امروز
    7 :بازدید دیروز

    درباره خودم


    یک دوست

    لوگوی خودم


    یک دوست

    لوگوی دوستان



    لینک دوستان


    اردبیل شهری برای همه
    «بازتاب اخبار روز، تحلیل و تفسیر اخبار» اخبار سبز بدون محدودیت
    رنگارنگ

    آوای آشنا


    اشتراک


     

    آرشیو


    چگونگی انتقال سیادت از پیامبر(ص) به ائمه(ع)
    افکار وفکر های تباه وبیهوده پیروان خلیفه عمر

    طراح قالب